قدس آنلاین: آتشنشانی از سختترین و پرخطرترین مشاغل در ایران و دنیا محسوب میشود. داشتن قدرت بدنی بالا، برخورداری از سرعت عمل مناسب، قدرت تحلیل سریع، بهرهمندی از اعصاب قوی، جسارت و شجاعت از ویژگیهای لازم این حرفه است. افرادی با ویژگیهای یاد شده اگر مجهز به امکانات و تجهیزات مناسب آتشنشانی باشند آنوقت نتیجه عملیاتهای امداد و نجات تا حد زیادی قابل قبول خواهد بود. در این صورت با رشد فرهنگ ایمنی در جامعه شاهد کاهش حوادث ناگوار در کشور خواهیم بود.
با این حال آتشنشانها با تمام کاستیها همواره جسورانه به قلب آتش و حوادث میزنند تا قلبی از تپش نایستد و مالی از بین نرود. شهادت ۲۰ آتشنشان در حادثه آتشسوزی ساختمان پلاسکو در سیام دی ۹۶ و یا شهادت مرتضی حیدری در حادثه اخیر تنها چند مصداق از این ادعاست.
سختیهای کار آتشنشانها
سید جلال ملکی، سخنگوی سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران در گفتوگو با ما ضمن اشاره به سختیهای این حرفه، از مشکلات صنفی آتشنشانها و امکانات حاضر این سازمان میگوید.
وی اظهار میکند: طبق تعریف، مشاغل سخت و زیانآور، کارهایی است که در آنها عوامل فیزیکی، شیمیایی، مکانیکی و بیولوژیکی محیط کار، غیراستاندارد هستند و در اثر اشتغال کارگر، تنشی به مراتب بالاتر از ظرفیتهای طبیعی (جسمی و روانی) در وی ایجاد می شود که نتیجه آن، بیماری شغلی و عوارض ناشی از آن است؛ آتشنشانی مصداق بارز چنین حرفهای است؛ یعنی در این کار همه خطرات از جمله سقوط از بلندی، سوختن، بیماری شغلی و... وجود دارد. با وجود این، تا چند سال پیش آتشنشانی در زمره مشاغل سخت نبود، اما با پیگیریهایی که صورت گرفت این شغل با مصوبه مجلس در سال ۹۲ سخت و زیانآور شناخته شد؛ اما این اتفاق به صورت ناقص افتاد. در واقع طبق قانون مشاغل سخت و زیانآور، فرد یا باید ۲۰ سال سابقه کار داشته باشد و یا سنش ۵۰ سال شده باشد، در این صورت بازنشسته میشود. به عبارت دیگر اگر فرد دارای یکی از این دو ویژگی باشد با مزایای مشاغل سخت بازنشسته میشود. اما آتشنشانها در ابتدا و طبق مصوبه سال ۹۲ مجلس، برای اینکه مشمول قانون سخت و زیانآور شوند، میبایستی۲۰ سال سابقه کار و ۵۰ سال سن میداشتند. یعنی مصوبه مجلس دو موضوع یاد شده را مطالبه میکرد و از آنجا که شاغلان این حرفه افرادی هستند که در جوانی و بیشتر تا ۲۱ سالگی استخدام میشوند عملاً نمیتوانسند از این قانون بهرهمند شوند. در حقیت حدود یک درصد این افراد مشمول قانون سخت و زیانآور میشدند، چون تا رسیدن به سن ۵۰ سالگی ۳۰ سال خدمتشان کامل میشد. بر این اساس با پیگیریهایی که صورت گرفت شرط ۵۰ سال سن برای بازنشستگی آتشنشانان برداشته شد و هر آتشنشان با ۲۰ سال سابقه کار میتواند بازنشسته شود. اما مشکلی که در اینجا وجود دارد این است که با ۲۰ سال کار از حقوق و مزایای کامل برخوردار نمیشود، بلکه ۲۵ روز حقوق را برای بازنشستگی دریافت میکند.
وی با اشاره به اینکه تلاشهای سازمان متبوعش برای رفع مشکل یاد شده از طریق کمیسیونهای مربوطه مجلس تاکنون به نتیجه مثبتی ختم نشده است، میافزاید: البته مصوبه یاد شده برای آتشنشانان کلانشهرها بوده که نوع استخدامی آنان کارمندی است. یعنی بیشتر آتشنشانان کشور که نوع استخدامشان کارگری است و از دفترچه بیمه تأمین اجتماعی برخوردارند با ۲۰ سال خدمت و با حقوق و مزایای کامل بازنشسته میشوند؛ اما برای تهران و یکسری از کلانشهرها که نوع بیمهشان کارمندی است ۲۵ روز حقوق ماهیانه محاسبه و پرداخت میشود.
ملکی میگوید: برخی تصور میکنند آتشنشانها از حقوق و مزایای بسیاری برخوردارند در حالی که آنان نیز کارمند محسوب میشوند و وضعیت اقتصادی به آنها هم فشار میآورد. در واقع آتشنشانها نسبت به کارمندان بعضی از دستگاهها حقوقی کمتر و نسبت به بعضی دیگر شاید حقوق بیشتری دریافت کنند، اما در مجموع توفیر زیادی از لحاظ حقوق و مزایا با بقیه کارمندان کشور ندارند. این درحالی است که اگر از بُعد خطرات شغلی به حقوقهای دریافتی توجه کنیم موضوع متفاوت میشود. در این حرفه هر لحظه احتمال مرگ وجود دارد. از این رو آتشنشانها را نمیتوان با کارمندان معمولی که ساعت ۸ صبح سر کار میروند و ۴ بعد از ظهر به خانه برمیگردند مقایسه کرد. ما سال گذشته و امسال فقط درهفت و یا هشت حادثه غیرمترقبه که در استانهای دیگر کشور رخ داده است، حضور یافتیم؛ حوادثی مثل سیلابهای خوزستان و گلستان و آتشسوزی جنگلهای یاسوج.
وی با طرح این پرسش که مگر میشود با افزایش تورم، کارمند و کارگر در این کشور مشکل تأمین معیشت خانوادهاش را نداشته باشند، میافزاید: واقعیت این است که آتشنشانها نیز مشکلات اقتصادی خاص خود را دارند و بین آنها اجارهنشین زیاد است، خیلی از آنان قسط و بدهی مالی دارند، از این رو باید نگاه ویژهتری به وضعیت حقوقی و رفاهی آنها شود تا آنها هم بتوانند هر از گاهی به سفر بروند و از امکانات رفاهی مثل خودرو و خانه مسکونی مناسب برخوردار باشند.
گرانی تجهیزات
ملکی نگاهی نیز به تجهیزات مورد نیاز آتشنشانها دارد و میگوید: بیشتر تجهیزات مورد استفاده آتشنشانها گران است. مثلاً یک دست لباس کامل یک آتشنشان که شامل کلاهخود، ماسک محافظ، لباس ضد آتش، پوتین و دستکش میشود دو سه سال پیش حدود هزار و ۶۰۰ یورو بود یا قیمت یک مجموعه ابزار مثل انبرها و کپسولهای فشار قوی که برای بیرون آوردن مصدوم از خودروهای تصادفی استفاده میشود حدود ۲۵هزار یورو بوده، همینطور خودروهای آتشنشانی بسته به نوع استفاده در مأموریتها بین ۱۶۰ تا ۵۰۰ هزار یورو قیمت داشتهاند که بهای این تجهیزات اگر الان بیشتر نشده باشد قطعاً کمتر نشده؛ ضمن اینکه بیشتر این تجهیزات ساخت آمریکا و اروپاست که ایران را تحت شدیدترین تحریمها قرار دادهاند.
وی با این حال اضافه میکند: وضعیت ما از لحاظ برخورداری از امکانات و تجهیزات خوب است و در این زمینه به هیچ وجه قابل قیاس با ۱۵-۱۰ سال پیش نیستیم. دو دهه قبل کمبودها در این حوزه کاملاً مشهود بود. مثلاً کاوری را که موتورسوارها برای مقابله با سرما استفاده میکنند به ما میدادند که وقتی از ۲۰ متری آتش رد میشدیم آب میشد و جالبتر اینکه برای دریافت یکی دیگر از این کاورها باید همان سوخته شدهاش را تحویل میدادیم یا کلاه و لباس آتشنشانی که استفاده میکردیم در سطح بسیار پایینی قرار داشت؛ اما الان تجهیزاتی که آتشنشانهای ما استفاده میکنند بهروز و در سطح برندهای جهانی هستند که قیمتهای بالایی دارند. البته با توجه به تحریمهای ظالمانه، تهیه این تجهیزات خیلی سخت شده است؛ اما به هرحال لنگ نمیمانیم و شهرداری با همه سختیهایی که در این راه وجود دارد با تأمین منابع مالی لازم، امکانات و تجهیزات مورد نیاز را فراهم میکند. البته سطح برخورداری آتشنشانهای کشور از تجهیزات مورد نیازشان متفاوت است، یعنی هرچه از کلانشهرها به سمت شهرهای کوچکتر میرویم به نظر میرسد امکانات و تجهیزات آتشنشانها کمتر میشود و وضعیت خوبی ندارند.
ملکی میگوید: استفاده از بالگرد برای عملیات در شهرها اصلاً مناسب نیست. آتشنشانی کدام شهر دنیا بالگرد دارد و از آن استفاده میکند؟ آنهایی که بالگرد دارند آتشنشانهای شهری نیستند؛ چون ما در شهرها جنگل و مراتع نداریم و در حاشیه شهرها هم متولی این موضوع شهرداری یا آتشنشانی نیست. آتشنشانی شهری در دنیا بالگرد با رویکرد اطفای حریق ندارند. فقط گاهی اوقات و آن هم بهصورت خیلی محدود ممکن است کارایی نجات داشته باشد که با توجه به قیمت بسیار بالای بالگردها و هزینه نگهداری آنها اصلاً صرفه اقتصادی ندارد. چون شاید هر دو سه سال یکبار مورد استفاده قرار گیرد. البته ما تجربه این را داریم. چند سال پیش و با هماهنگی یکی از نهادهای نظامی، به صورت استیجاری یک بالگرد در اختیار گرفتیم که ماهیانه مبلغ زیادی بابت اجاره و نگهداری آن هزینه میکردیم اما سرانجام به این نتیجه رسیدیم که به دردمان نمیخورد. از بالگردی که با کمی طوفانی شدن هوا اجازه پرواز ندارد یا برای فرود آن در جاهای مختلف سطح جانمایی و پیشبینی نشده و امکان فرود برایش نیست، نمیتوان برای عملیاتهای نجات استفاده کرد.
وی ادامه میدهد: مشکل این است که تصور میکنیم فقط آتشنشانها باید خودشان را از لحاظ امکانات و تجهیزات کامل کنند؛ در حالی که این یک تصور اشتباه است. همه دستگاهها، نهادهای متولی و حتی مردم باید پای کار بیایند. آتشنشانی در دنیای امروز در حال تبدیل شدن از یک نهاد پاسخگو به یک نهاد تکمیلی است. امروزه ساختمانها و مراکز تجاری و اداری بسیاری از کشورها مجهز به سیستمهای ایمنی مختلف از جمله هشدار و اطفای حریق هستند. یعنی وقتی تیمهای آتشنشانی به صحنه حادثه میرسد میبینند فقط ۲۰ درصد کار مانده است. اما ایمنی در کجای زندگی ما ایرانیان قرار دارد؟ حادثهای پیش میآید تازه آن وقت رسانهها میپرسند آتشنشانی چه تجهیزاتی را نداری؟ در حالی که واقعاً برای مثال آتشنشانی تهران از نظر تجهیزات و امکانات در سطح منطقه، آسیا و حتی جهان جزو کاملترین و معتبرترین برندهاست؛ اما اینکه پس چرا با وجود این امکانات، این همه حادثه داریم به این نکته برمیگردد که همه دستگاهها وظایف خود را کنار گذاشتهاند و میگویند آتشنشانی چه چیزی داری یا نداری؟ ما اگر حتی ۱۰ برابر ایستگاههای آتشنشانی و تجهیزات و امکانات موجود را داشته باشیم باز هم حادثه خواهیم داشت چون فرهنگ ایمنی و آموزش ایمنی در کشور نداریم.
ضعف نهادهای فرهنگی
ملکی با بیان اینکه کشورهای دنیا در مقاطع مختلف تحصیلی به دانشآموزان خود مباحث ایمنی را آموزش میدهند، میگوید: اما اگر از دانشآموزان ما چهار تا سؤال ساده ایمنی بپرسید، بلد نیستند؛ حتی بیشتر آنها نحوه استفاده از کپسول اطفای حریق را هم نمیدانند.
وی دستگاهها و نهادهای فرهنگی را زیرسؤال میبرد و میگوید: متولیان این حوزه برای توسعه فرهنگ ایمنی چه کار خاصی انجام میدهند؟ اصلاً سالی چند فیلم و تئاتر مربوط به ایمنی در کشور اکران میشود؟ به هرحال اگر نگاهها فقط به آتشنشانی باشد نتیجهاش همین است که میبینیم؛ اتفاقات پلاسکو و کلینیک سینا آخرین آنها نخواهند بود.
ملکی در همین زمینه میافزاید: به خطر افتادن جان آتشنشانان ارتباط مستقیمی با وضعیت ایمنی شهر دارد؛ هر چقدر ساختمانها و شهرهایمان ناایمنتر باشد جان آتشنشانان بیشتری در خطر است. حادثه همواره رخ میدهد اما در ساختمانهایی که ایمن هستند مشکلات کمتری اتفاق میافتد. بنابراین همه مردم باید محل زندگی و کار خود را ایمن کنند تا جان آتشنشانان کمتر به خطر بیفتد. نباید توقع داشته باشیم آتشنشانها به تنهایی تمام مشکلات را رفع کنند، چون ایمنی یک زنجیره است که اگر حتی یک حلقه آن وجود نداشته باشد کامل نخواهد شد.
ملکی در پاسخ به این پرسش که آتشنشانی در خصوص ناایمن بودن ساختمانها و مراکز تجاری و اداری طی سال جاری چه تعداد تذکر داده است و چرا این تذکرات به نتیجه لازم نمیرسند، میگوید: آماری ندارم. بی خیال عدد و ارقام شوید. اما اینکه چرا به تذکرات آتشنشانی توجهی نمیشود را رسانهها باید از سایر دستگاهها بپرسند و پیگیری کنند. ما طبق قانون میتوانیم تذکر بدهیم اما نمیتوانیم در مغازهای را ببندیم.
وی در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه آیا بیتوجهی صاحبان مراکز مسکونی و تجاری به تذکرات آتشنشانی، ریشه در ضعف و یا کمبود قانون در این زمینه دارد، میگوید: در خیلی چیزها کمبود داریم. درمورد اینکه ما تذکر و اخطار میدهیم اما کسی اهمیت نمیدهد و قانون چه پیشبینی در این خصوص کرده قانونگذاران باید نظر بدهند.
انتهای پیام/
نظر شما